پژوهش بررسی فلسطین و منطقه خاورمیانه

پژوهش بررسی فلسطین و منطقه خاورمیانه در 27 صفحه ورد قابل ویرایش 

سخن ما

منطقه خاور میانه سالهاست كه بازیچه دست استعمارگران اروپایی و آمریكایی بوده است. اساسا نام این منطقه به تقسیم بندی استعماری استعمار پیر انگلیس باز می گردد كه كشور خود را مركز عالم دانسته و سایر كشورها به تناسب دوری و نزدیكی خود مناطق خاصی نام گذاری می كردند. منطقه خاورمیانه درنظر استعمارگران همواره از اهمیتی فوق العاده برخوردار بوده است. موقعیت ژئوپلیتیك آن و واقع شدن در كنار اقیانوس اطس و پنج دریای مهم جهان (احمر- سیاه- مدیترانه- خزر- خلیج فارس) كه مركزیت ارتباطات و تجارت جهانی بوده است 2- خصوصیت فرهنگی این كشورها كه از جنوب غرب آسیا تا شمال شرق آفریقا امتداد یافته اند عرب و مسلمان بودن تمامی این 18 كشور می‎باشد 3- وضعیت انرژی و منابع عظیم نفتی و گاز دنیا كه در این منطقه بوده است از این رو استعمار پیر انگلیس همواره چشم طمع به منابع عظیم آن داشته است اما از طرفی این منابع عظیم در قلب دنیای اسلام جای گرفته بود لذا با نامیدن این منطقه به عبارت استعماری خاورمیانه اولین توجهات خود را بدان معطوف كرد. استعمارگران كه بدنبال غارت این منابع و تسلط بر مسلمانان همواره باشد محكم اما پر اشتباه امپراطوری عثمانی مواجه بودند با ترفندهای گوناگون موجبات تجزیه آن را فراهم كرده و سرانجام پس از جنگ جهانی اول كه تمامی كشورهای جهان بین دول متحدین و متفقین تقسیم بدنی شد انگلیس یا زیركی هر چه تمام تر ابتكار عمل را در تفسیم سرزمینهای امپراطوری عثمانی بدست گرفته و با نوع تقسیم بندی این مناطق و دادن سهم هر یك از این مناطق به یك دولت استعمارگر مقدمات شكل گیری خاورمیانه فعلی را فراهم كرد انگلیس كشور ‌بین النهرین را مستعمره خود ساخت و فرانسه سرزمین سوریه و اطراف آن را و وضع به گونه است شد كه كشور عثمانی كه در سال 1912 در مقابل پیشنهادات وسوسه انگیز از برخی متصرفات خود چشم پوشی كرده عملا در سال 1220 سه چهارم آنها ر ا از دست داد و كشور جدید تركیه بر خرابه های امپراطوری عظیم عثمانی كه همواره نقش مزاحم برای فزودن خود استعمارگران اروپایی برداشت شكل گرفت. بدنبال آن كشورهای عراق و سوریه و اردن و لبنان و فلسطین از این تجزیه شكل گرفتند.

سرزمین فلسطین تحت قیمومیت انگلستان قرار گرفت. از این زمان به بعد شاهد ظهور استراتژی جدید استعمارگران می باشیم بدین ترتیب كه آنها بتمرین راه برای تسلط برای منابع عظیم نفت و انرژی در خاورمیانه و از طرفی مقابله با توده های مسلمان را در آن دیدند كه در قلب خاورمینه و در سرزمین فلسطین كه از نظر جغرافیایی نیز قلب پیكره است جهانی اسالم بود رژیمی كاملاً در جهت منافع خود را روی كار‌آوردند. بدین ترتیب بود كه مقدمات تحریك یهودیان وشكل گیری پدیده صهیونیسم آغاز شد و یهودیان راسالهای سال در اروپا تحت تحقیر و سركوب اروپاییان بودند و بدنبال سرزمینی خاص یهودیان بودند یافتن آن اقدام كردند. اما باعث جریان صهیونیسم به آنها این سرزمین حتی در اغاز از آرژانتین و دیگر نقاط جهان سخن گفته می شد به ناگهان درقلب است اسلام جای پیدا كرد. سیر مهاجرت غاصبان صهیونیست از سرتاسر جهان و سالها پیش از شكل گیری رژیم صهیونیستی در فلسطین آغاز شد و پس از  كشتار ویرانی اكثرنقاط سرزمین فلسطین بود كه سرانجام این رژیم جعلی در كنار بی تفاوتی جامعه جهانی و خصوصا حمایت دولتهای استعماری و طبقه سرمایه داران صهیونیست آنها شكل گرفت. از این لحظه به بعد و با شكل گیری این رژیم كه دقیقا به مثابه خنجری در قلب امت اسلام بود سرنوشت منطقه دستخوش تغییراتی شد و نزاع خونین و بی پایان در آن شكل گرفت.

پی نوشتها:

2- عرفات بلافاصله پس از بازگشت از كمپ دیوید سفر دوره ای به كشورهای عرب به اضافه ایران را آغاز كرد. هدف مخصوص او در فراخوانی بر پای نشست سران عرب و سازمان كنفرانس اسلامی به منظور تحكیم موضع خود با قطعنامه های درتاكید بر واگذاری قدس شرقی به حكومت فلسطینی ناكام ماند. بعنوان نمونه محمد پنجم پادشاه مراكش درفراخوانی نشست كمیته قدس سازمان كنفرانس اسلامی كه ریاستش را بر عهده داشت ناكام ماند و در عوض اظهار داشت كه او مشتاقانه هر درخواست فلسطینی ها برای برپایی این نشست را پیگیری خواهد كرد.

4- درگیریهای سپتامبر 1996 پرخشونت بارترین حوادث ازسال 1967 درسرزمینهای اشغالی بود كه توانایی نیروهای امنیتی حكومت فلسطینی آنهم سلاحهای سبك در اختیار خودرا دربه چالش طلبیدن همتایان اسرائیلی خود را حتی در صورتیكه به قیمت پرداخت هزینه بالا باشد نشان داد. انتفاضه همچنین ظرفیت بالقوه رهبری فلسطینی در سرازیر كردن مردم به خیابناها و شعله ور كردن یك بحران هنگامیكه راه حل سیاسی وجود نداشته باشد و اقدام از طریق نیروهای امنیتی خود در فرونشاندن سریع ناآرامیها و هدایت آنها به فرایند صلح را ناشن می داد یعنی تایید مجدد ترتیبات سیاسی كه تظاهر كنندگان ظاهرا علیه آن به مخالفت می‌پرداختند. درگیریهای می 2000 كه تظاهرات سراسری در حمایت از حق بازگشت آوارگان فلسطینی بدنبال داشت كه از خشم شدید در مورد وخامت مساله زندانیان سیاسی ناشی شده بود (كه در آن زمان در اعتصاب غذا بودند) نیزی به طریق مشابه بعنوان یك محصول زمان بندی شده سوی حكومت فلسطینی برای ملاحظات داخلی وسیاسی بین المللی تفسیرشد. گزارشهایی مبنی بر حملات مسلحانه فلسطینی ها بر علیه مواضع اسرائیل - هر چند كه دستورات دقیقی از طرف اسرائیلها برای حملات بر ضد فلسطینی ها صادر می شد- و انتقاد فزاینده از جنبش فتح نتوانست نظر آن دسته از اسرائیلی ها ، فلسطینی ها  ودیگرانی كه مدام برایند كلی اوضاع سیاسی فلسطین را به ذهن محاسبه گر عرفات محدود می كردند تغییر دهد.

5- من در این خصوص كاملاً مدیون اورتل حامی عضو دفتر سیاسی جبهه مردمی آزادی بخش فلسطین می باشم.

6- فراگیر ترین و مداوم ترین نظرسنجی ها از افكار عمومی در كرانه باختری و نوار غزه ازسال 1993 تا به حال از سوی مركز رسانه ایی قدس و مركز ارتباطات  انجام شده است.

- دراین خصوص اسرائیل و ساف همواره بر تفاسیر مناقشه آمیز و سازش ناپذیر خود به تنها ابزار معرفی شده در اسلو بعنوان مبنای یك توافقنامه دائمی یعنی قطعنامه 242 (قطعنامه 338 نیز اساسا دوباره آن را تایید می‎كند) تكیه كرده اند، ساف با توجه به پذیرش رسمی قطعنامه 242 در سال 1988 اصرار می‌روزد كه جمله شرطی مربوط به عقب نشینی این قطعنامه كامل به سرزمینهای اشغالی 1967 ناظر است. اسرائیل به مقابله با این موضع پرداخته و ادعا می‎كند كه قبلا تعهدات خود طبق قطعنامه 242 را در آوریل 1982 و هنگامی  اجرا كرده است كه عقب نشینی خود از صحرای سینا (كه 90 درصد سرزمینهای اشغالی 1967 را تشكیل می‎دهد) بصورت كامل انجام داده است و نیز ساف بدلیل آنكه یك دولت نیست نمی تواند طرف اجرای قطعنامه تلقی شود. اما با توجه به متن اسلو، مطلب صحیح  و تفسیر درست از قطعنامه 242 اقدامی بی فایده است چرا كه این توافقنامه هیچ تلاشی برای معین كردن قطعنامه انجام نمی دهد و هیچ ماه ای در خصوص مكانیسم داوری معین و مستقل ار در بر نمی گیرد به هر حال به پی نوشت 22 مراجعه كنید.

26- در این زمینه به مقاله هگن رابینسون در همین كتاب مراجعه كنید.

29- پدیده تبعیض نژادی یا آپارتاید غالباً به طور نادرست تنها با قوانین مصوب مخرب نژادی به مانند آفریقای جنوبی ویا جداسازی شدید كه در آمریكای جنوبی اعمال شد ارائه می‎ شود. این در حالی است كه طبق تعاریف مربوط سازمان ملل كه تبعیض نژادی را بعنوان جنایت علیه بشریت تلقی می‎كند این پدیده (همچنانكه خود وارد آن تصریح دارد) دارای این خصوصیت است كه دولتهای مجزا در یك سرزمینی واحد بر مبنای نژاد یا قومیت. به طور واضح قوانین نژاد پرستانه ای كه این نوع سیاستها را تایید كند  واشكال نهادینه شده ایی از تبعیض كه از این نوع  جداسازی حكومتی ناشی شود پیامدهای تبعیض فردی است . از این رو ادعاهای مداوم اسرائیل از 1967 تا كنون این كه جداسازی شهروندان فلسطینی و یهودیان شهرك نشین در سرزمینهای اشغالی 1967 طبق رژیم حقوقی مجزا و اختصاص كارتهای هویت، گواهی نامه ها رانندگی و دیگر موارد همگی فقط بدلایل اجرایی انجام می‎شود تایید رسمی اعمال تبعیض نژادی اسرائیل است.  و در حالیكه تبعیض آفریقای جنوبی دون بودن اكثریت را قانونی كرد نسخه اسرائیلی آن برتری اقلیت را رسما اعلام كرد و به انحاء مختلف آن را انجام می‎دهد. از این نظر تاسیس حكومت فلسطینی بعنوان یك حكومت نژادی محدود شده از نظر سرزمینی و با حیطه قدرت محدود شده كه از كنترل اسرائیل ناشی می شود (كه آن را از هر طرف محاصره كرده است) كاملاً از سیاست اسكان آفریقای جنوبی متمایز است و سیاست جداسازی اسرائیل كه مبنای اقدامات آن است نهادینه شدن تبعیض نژادی را در پی دارد.