دسته : -علوم انسانی
فرمت فایل : word
حجم فایل : 69 KB
تعداد صفحات : 85
بازدیدها : 195
برچسبها : دانلود مقاله
مبلغ : 7000 تومان
خرید این فایلمقاله بررسی جامع مهدی اخوان ثالث در 85 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست
زندگی و آثار......................................................................................................... 1
كتاب شناسی ........................................................................................................ 5
نظر اخوان دربارة شعر و شاعری........................................................................ 6
اسلوب شعر اخوان................................................................................................ 6
دگرگونی های اجتماعی شعر اخوان...................................................................... 19
اندیشه های اخوان................................................................................................. 24
تفسیر و توضیح شعر اخوان................................................................................. 49
شعر آخر شاهنامه................................................................................................. 50
شعر چاوشی......................................................................................................... 74
منابع ..................................................................................................................... 85
مهدی اخوان ثالث (م.امید) در سال 1306 یا 1307 خورشیدی در توس ( مشهد) به دنیا آمد. پدرش عطار طبیب ومادرش خانه دار بودند. علی اخوان ثالث پدر امید دكه عطاری و دوافروشی وطبابت قدیمیداشته و علاقه مند به اشعار فردوسی وسعدی و حافظ بوده و با این همه «امید» بیش از شاعری به موسیقی دلبستگی پیدامی كند و پنهان از پدر به تار زدن و مشق موسیقی می پردازد و با برخی از دستگاه های آن: ماهور، همایون، ترك ، افشاری .. آشنا می شود. علی اخوان از كارپسر آگاه می گردد و چون باور داشته « موسیقی نكبت می آورد» و موسیقی دان ها، شوربخت می شوند، به اواندرز می گوید كه «من خود از موسیقی لذت می برم… وقتی پنجه ای تارشیرین یا كمانچه پرسوز و شور می شنوم هوش از سرم می پرد ولی از لحاظ مصلحت زندگانی راضی نیستم تو گرفتار این هنر نكبت بشوی » و پس او را به مشاهده «فارابی » موسیقی دان شوریده و معتاد و دوره گرد مشهد می برد تا عبرت گیرد و دیگر دنبال موسیقی نرود.
شوق موسیقی در مهدی اخوان اشتیاق به شعر و سخن می دهد و او به شعر سرائی روی می آورد، شعرك هائی كه سروده روی كاغذهای كوچك می نویسد و در لای كتاب های پدر می گذارد تا او بخواند و از «هنر فرزند» آگاه شود ( زیرا رویش نمی شده قضایا را بطور صریح به پدر بروز بدهد. ) سرانجام علی اخوان در می یابد كه مهدی، به شعرسرائی روی آورده اشعارش را نزد دوست خود افتخار مسنن، افتخار الحكمای شاهرودی دندانساز، از فضلای مشهد می برد. افتخار از این شعرها خوشش می آید و یك جلد «مسالك المحسنین» طالب زاده به شاعر جایزه می دهد و به این ترتیب مهدی اخوان در خط شعرسرائی می افتد.
مهدی پس از آموزش ابتدائی وارد هنرستان صنعتی مشهد می شود و از كار سوهان كشی واره كشی و آهنگری سر در می آورد. در این زمان پدر به او می گوید « حالا دیگر خودت باید بروی نانت را در بیاوری » و او ناچار به تهران می آید و معلم می شود. محل خدمت او در كریم آباد ورامین بوده. مدرسه آن جا در اثر اختلاف دو ایل «شصتی» و «هداوند» وضع بدی داشته و اخوان به راهنمایی پیرمردی با تجربه- كه در جوانی آجودان لاهوتی شاعر و افسر ژاندارمری بوده – با كد خدامنشی اختلاف محلی را از میان بر می دارد و به كار مدرسه سروسامانی می دهد.
با اوج گیری مبارزه های ملی و چپ در 1328 ، مهدی اخوان وارد نبردهای اجتماعی می شود و در نتیجه به زندان می افتد و به كاشان تبعید می شود. اشعار این دوره او كه جنبه سیاسی حزبی دارد بیشتر در روزنامه ها و مجله های چپ به چاپ رسیده است. در این دوره او و شاملو و كسرائی ( كولی ) و ابتهاج ( سایه ) وشاهرودی ( آینده ) و خود نیما … در جبهه های حزبی فعالیت دارند و در 1331 به پویندگان راه صلح می پیوندند. امید به واسطه شعری كه درباره مبارزه های صلح طلبانه سروده به دست یابی به جایزه شعر صلح توفیق می یابد.
در اثر كودتای امرداد 1332 امید و نیما ودیگران به زندان می افتند. بعضی زندانیان توبه نامه كذائی را می نویسند و از زندان آزاد می شوند ولی امید مقاومت می كنند و یك سالی در زندان قصر وقزل قلعه می ماند. پس از رهائی از زندان ، مدتی به كار روزنامه نویسی می پردازد و همزمان با آن در رادیو و برخی موسسه های فرهنگی از جمله « سازمان فیلم» ابراهیم گلستان بكار می پردازد. او مدتی نیز به خوزستن می رود و برنامه ادبی تله ویزیون اهواز را به راه می اندازد.
اخوان در 1345 در اثر منازعه ای خصوصی به زندان قصر می افتد ونه ماه در زندان
می ماند. بعضی از دوستان اخوان و حتی خود او خواسته اند به این زندانی شدن رنگی سیاسی بدهند اما چنین چیزی درست نبوده است. دفترهای «پاییز در زندان (1348) و زندگی می گوید (1357) یادگاری از این ایام زندان اوست.
درباره اخوان نوشته اند كه «زندگانی را دوست می داشت، فرزندانش را نیز، سعید،مرتضی، زرتشت،مزدك ،لولی و لیلی نام فرزندان اوست. لیلی همراه نامزدش در سد كرج غرق شدند و این ضربه بزرگی به روح حساس اخوان وارد آورد. اخوان خودش را نیز دوست می داشت. در گرمای طاقت سوز خوزستان شال به كمر می بست كه سرما نخورد یا كمر درد نگیرد…و بچه ها را نیز وادار می كرد كه حتما شال ببندند.»
اخوان از شاعرانی است كه بسیاری از دشواری های شخصی و خانوادگی شان را در آثار و یادداشت های خود،ثبت كرده اند. از توضیح ها و حاشیه نویسی های اشعارش بر می آید كه مردی صمیمی و بی شیله پیله بوده است. البته گاهی در این یادداشت ها به بیان باورهای خود ( درویشی، قلندری، باستان گرائی ..) نیز می پردازد.
اما رویهمرفته نوجو و نوآور بود. « گاهی هم می زد زیر آواز و عجب اینكه صدای زیبایی داشت. با موسیقی آشنا بود. ساز می زد و خوب هم می زد اما در این زمینه ادعائی نداشت و مانند بیشتر هنرمندان دلسوخته پیوسته از وضع نابسامان مادی در رن بسر می برد. شاید هم خودش این طور زندگانی را دوست می داشت..
اخوان مدت كوتاهی پیش از درگذشتن ( چهارم شهریور 1369) برای شعر خوانی به آلمان سفر كرد و سپس به انگلستان رفت و آن گاه به ایران بازگشت و این تنها سفر شاعر به خارج از ایران بود.
( زن آمفیون شاه تب ) می گوید :
زمانی كه او از گریه سیر آمد به یاد خوردن خواهد افتاد.
در قطعه های آخر شاهنامه، زمستان، قصه شهر سنگستان، خوان هشتم و جراحت و كتبیه « اخوان» .. ضربه فرود آمده ، طلسم جادو و كارساز آمده و دیگر آن شور و گرمی ها و آذین ها و سورها و بهاران در بهاران ها نخواهد آمد. پس چاره چیست؟ شاعر در برابر سیطره ابر تاریكی كه جهان را در كام خود فرو می برد چه راه حلی دارد؟
در« قصه شهر سنگستان» ، دو كبوتر بشارتگوی در این زمینه اشاره هائی می كنند. پهلوان شكست خورده باید در چشمه مقدس تن شوید، هورا مزدا و ا مشاسپندان را نیایش برد، آذری بر افروزد تا بختش از خواب بیدار شود.شاعر خود در موخره از این اوستا راه حل مشابهی بدست می دهد ومی نویسد : « امروز فقط انسان مطرح است و ارزش هستی و عمر و كار سودمند یا زیبای او .. من زردشت و مزدك را آشتی دادم. اقتصاد وجامعه شناسی و بنیاد زیرین اجتماع مزدكی ، اخلاقیات و اعتقادات به دنیای زبرین و بنیادهای زیبای افسانگی و اساطیری برین ( واورمزد دادار آفریدگار ، ایزدان ، امشاسپندان و ..) این ها هم زردشتی ، زهدیات، پرهیزگاری ها و پاره ای اخلاقیات هم مانوی و بودائی .. چنین زندیق شریف و بزرگوار و هوشیاری كه من می شناسم در این حدود و حوالی ما ، دیگر حاجت به بیرون از حریم ایران و حوزه اوستا .. ندارد. ما چنین هوایی در سر داریم و خواهد آمد روزی كه ما همگان رشد و بالغ گردند، بیدار و هوشیار شوند .. و دریابند كه دنیا چگونه است و چگونه باید باشد، یعنی خواهد آمد روزی كه این بعثت و ظهور در اندرون همگان ، همه آزادمردان و آزاده زنان راستین، روی دهد. من اكنون چاووی خوان این كاروانم. كاروان بیداری و شرف ، برادری و آزادی و آزادگی ، كاروان بهزیستی امروزین و در خور امروز … چون پیغام پیروزترین مرد تاریخ عالم، افتخار نیشابور چنین است ، اگر چه به نام ماركوس جرمنی مشهور شده …»
« از هیچ سو خبری نیامد.. از این روی خود به یاری خود برخاستم .. خود برای ماهی سرگردان و بی آرام خویشتن آب و چشمه سار مقدس آفریدم، به یاری حس و حال و هوش و خرد وخیال خود چنین كردم و البته اكنون این ظهور و بعثت در اندرون خودم و فقط برای خودم است. من زردشت و مزدك را در دل و دنیای خویش آشتی دادم ، گرد هم آوردم با پند و پیغام هائی كه از بودا ومانی گرفتم.. »
امید در شهریور 1328 سروده بود :
درس تاریخ به من مژده جانبخشی داد زور از بازوی سرمایه بدر خواهدشد
گوید امید ، سراز باده پیروزی گرم رنجبر مظهر آمال بشر خواهد شد
چهل سال پس ازسرودن این « شعر » مجله اشپیگل با هرمان كانت آخرین دبیر اتحادیه نویسندگان جمهوری دموكراتیك آلمان ( جمهوری دموكراتیكی كه فروپاشده و به آلمان فدرال پیوست) مصاحبه ای ترتیب داد. دبیر اتحادیه نویسندگان گفت كه جامعه سرمایه داری آلمان شرقی را درگیر رقابت نظامی كرد و در نتیجه به اقتصاد این كشور آسیب وارد آمد وشكست روی نمود. خبرنگار اشپیگل معتقد بود كه علت شكست آلمان شرقی مبارزه تسلیحاتی نبوده . مردم از نظام دولتی بیزار شدند وفوج فوج فرار كردند. دبیر اتحادیه پاسخ داد كه : اگر ما به جای شركت در آن « بازی جنون آمیز » به زندگانی و رفاه مردم فكر می كردیم كار به جا نمی كشید .. البته می توان گفت كه « در زمان كنونی دشمن طبقاتی خیلی زیرك شده » و برای نابود كردن سوسیالیسم به جان می كوشد. اما این را نیز باید گفت كه مقصود از انقلاب و دگرگون ساختن روابط اجتماعی این است كه رفاه و آزادی بیشتر نصیب مردم گردد نه اینكه خودكامگی جدیدی به جای خودكامگی پیشین بنشیند. واقعیت این است كه « فكر سوسیالیسم واكنشی در برابر سرمایه داری بوده است. اگر سرمایه داری به همان روال پیشین حركت كند بی تردید باز هم در برابر آن سوسیالیسم سربرخواهد داشت. » به این گفته باید افزود كه اگر سوسیالیسم نیز به همان شیوهای خاط آمیزش ادامه دهد ، باز شكست خواهد خورد. و این نیز قطعی است كه « سرمایه داری به همان روال پیشین حركت خواهد كرد.» و اگر و مگر ندارد.
خرید و دانلود آنی فایل