دسته : -مبانی و پیشینه نظری
فرمت فایل : word
حجم فایل : 61 KB
تعداد صفحات : 53
بازدیدها : 429
برچسبها : دانلود پایان نامه پژوهش پروژه
مبلغ : 13000 تومان
خرید این فایلفصل دوم پایان نامه مربوط به عملکرد تحصیلی
در 53 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع عملکرد تحصیلی
تعریف پیشرفت تحصیلی
هر تشكل سازمان یافته ای جهت حفظ و ادامه حیات خود نیازمند اجزایی است كه طی یك فرآیند مشخص و معین طی زمان تعیین شده از دروندادی كه به آن داده می شود، برونداد مورد انتظار را تأمین نماید. واضح است كه اگر سیستمی نتواند به اهداف مورد انتظار برسد موجودیت آن زیر سئوال می باشد. آموزش و پرورش به عنوان یك نظام آموزشی در هر جامعهای با صرف هزینه فراوان تعلیم و تربیت فرزندان واجب التعلیم آن جامعه را به عهده دارد. انتظار می رود كه محصولات نهایی این سازمان در آینده از كارآیی و بهره وری كافی برخوردار باشند. موفقیت تحصیلی عبارتست از به پایان رساندن هر مقطع از تحصیل توأم با موفقیت و در نهایت به اتمام رساندن دوره متوسطه و اخذ مدرك دیپلم و یا پیش دانشگاهی و این پایان مسئولیت آموزش و پرورش نسبت به هر محصل می باشد(رستمی، 1391).
2-4-2- عوامل مؤثر در پیشرفت تحصیلی
كودك در طی مراحل مختلف رشد همان قدر كه نیاز به استقلال فكری و عملی دارد، به همان میزان هم به كمك والدین نیاز دارد.این نیاز با شروع دوران تحصیل محسوس تر می شود.اینجاست كه اولیاء باید با علم و اطلاع و كاملاً آگاهانه به یاری كودكان خود بشتابند اما این مشاركت نیابد به گونه ای باشد كه طفل ضعیف و متكی به دیگران بار بیاید.به وجود آوردن اتكاءبه نفس در كودك و ایجاد حس مسئولیت در او بهترین راه موفقیت آنان است و كمك های اولیاء در یاددادن مطالب درسی باید چنان باشد كه كودك فكر كند این خود اوست كه مشكلاتش را از پیش پایش بر می دارد.باید دانست كه كودكان هم از داشتن استقلال احساس غرور می كنند. توجه به مراحل زیر می تواند عامل موثری در پیشرفت تحصیلی كودكان باشد:عادت دادن كودك به نظم و ترتیب در كارهای روزانه: مسئله ای كه كودكان و والدین آنها با شروع دوران تحصیل با آنها مواجه می شوند، زمان انجام تكالیف درسی است و معمولاً كودكان از زمان برداشتی سطحی و تئوریك دارند.طفل موقعی به یاد انجام تكالیف مدرسه اش می افتد كه خستگی های ناشی از بازی و شیطنت او را از پا انداخته است. در چنین هنگامی كه كودك خسته و خواب آلود مشغول سرهم بندی تكالیفش است، با غر زدنهای والدینش روبه رو می شود: این چه وقت انجام تكالیف است... این همه وقت را چه كردی؟ اولیاء از همان روزهای اول تحصیل و حتی قبل از آن باید كودك خود را به نظم و انظباطی آگاهانه عادت دهند.مشروط براینكه چنین نظمی توام با تنوع و خلاقیت باشد.انضباط خشك طفل را خشن و عاصی بار می آورد. برخورد منطقی و معتدل با كودك: كودك شما از نظر سن كودك نیست، بلكه یك انسان است كه هرچیزی را درك می كند. درك این نكتة ظریف لزوم برخورد منطقی و مستدل با كودك را بخوبی توجیه می كند.كودكان معمولاً به چیزهای توجه دارند كه در نظر بزرگترها كم اهمیت و بی مورد جلوه می كند.الزاماً چنین توجهی سؤالات متعددی را در كودكان موجب می شود كه گاه برای بزرگترها خنده آور و بی مفهوم است. والدین باید در جواب دادن به سئوالات كودكان و در برخورد با آنها توجه داشته باشند كه ممكن است یك برخورد غیرمنطقی و یك حرف ناسنجیده در شخصیت كودكشان اثر سوء و پایداری داشته باشد، بخصوص در تشویق و تنبیه كودكان باید وسواس بیشتری نشان داد. كودك باید بداند كه چرا تشویق یا تنبیه می شود نتایجی كه از تشویق و تنبیه های بیجا حاصل می شود بدتر از آن است كه بتوان در این جا ذكر كرد(غفارزادگان، 1368).
1- اولیاء نباید نقطه مقابل مربیان قرار گیرند: كوچك شمردن معلم و نادان جلوه دادن او در ذهن كودك نسبت به مربی و كتاب ایجاد تردید می كند.كودك مطالب درسی را فقط به این خاطر به ذهن نمی سپارد كه در كتاب نوشته شده است، بلكه بیشتر به این جهت آن را قبول دارد كه از زبان ساده و شیرین معلمش می شنود. در مواردی ممكن است والدین هنگام بازدید كتابچة درس كودك، در جواب پرسشی كه توسط معلم داده شده تردید كنند. در چنین مواقعی بهترین راه،مراجعه به مدرسه و مطرح كردن موضوع با معلم اروش تدریس امری است پویا و تجربی، به این معنی كه نباید روش های تدریس امروزی را با روش تدریسی كه مثلاً بیست سال پیش مرسوم بوده، مقایسه كرد.امروزه روانشناسان و علمای تعلیم و تربیت با تكیه بر یافته های علمی خود كه مبتنی بر تجربه و آزمایش است،برای بهبود بخشیدن در كیفیت وضع تحصیلی دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی روش ها و طرق گوناگونی را ارائه می دهند. هر معلمی با استفاده از تجربیات خود و با ارتقاء مهارتهای شغلی خویش روشی دارد كه مختص خود اوست.این مورد بیشتر در رسیدگی به مقدار تكلیفی كه معلم تعیین كرده و همچنین در روش تدریس ریاضی بروز می كند.
2- در چنین مواردی والدین كودكان خود را متهم به دروغگویی كرده و یا معلمان آنها را نسبت به كارشان كم علاقه و بی توجه به حساب می آورند. به طور مثال اكنون تاكید بیشتری روی این مسأله می شود كه تعیین تكلیف های سخت و طاقت فرسا نه تنها در یادگیری عامل مؤثری نیست بلكه موجب زدگی و فرار كودك ازمدرسه می شود.معلم ممكن است روی شناختی كه نسبت به دانش آموزان خود دارد برای هر یك مقدار معینی تكلیف تعیین كند یا در مورد تدریس ریاضی كه گاه والدین راسردرگم می كند، مسئله ملموس تراست كه جای خود خواهد آمد. والدین قبل از هر گونه پیش داوری نسبت به كار معلم باید بیشتر در جریان تغییر و تحولات نظام آموزشی قرار گیرد.
3- اولیاء باید با مطالب كتاب های درس فرزندشان آشنا باشند: مطالبی برای هر سال در نظر گرفته شده، همانطور و بی حساب و كتاب نیست. مطالب درسی در دوره پنج سالگی (ساله) ابتدایی متناسب با نیازهای سنی، روحی كودك و گنجایش ذهنی او است. والدین كه نسبت به تحصیل فرزندان خود علاقه بیشتری دارند، باید قبل از هر چیزی ازمطالبی كه به فرزندشان آموخته می شود، مطلع باشند.
مروركردن كتاب های درسی كودك می تواند چنین اطلاعاتی را در اختیار آنها قرار دهد. همچنین بیشتر تمرینات و موضوعاتی كه در كتاب های درس دورة ابتدایی آمده، هدف خاصی را دنبال می كند، والدین باید به دور از هرگونه ساده نگری سعی كنند، هدف های درسی را دریابند. در اینجا نباید به میزان تحصیلات و درجة علمی خود بالید. حتی معلمان مجرب هم كه سال ها در یك پایه تدریس كرده اند خود را بی نیاز از مطالعة كتاب های درسی نمی دانند.
4- والدین باید آموخته های اطفال خود را به بیرون از كلاس تعمیم دهند: همانطور كه پیش از این آمد والدین باید به طور غیرمستقیم در یادگیری مطالب درسی به كودكان خود كمك كند اكنون توجه خاصی روی این موضوع می شود كه طفل آموخته های خود را صرفاً مشتی مفاهیم مجرد و انتزاعی كه در چارچوب تنگ كلاس محدود می شود، به حساب نیاورد، بلكه بتواند دانشی را كه فرامی گیرد، در بیرون از مدرسه بكار برد و بدین وسیله نیازهای روحی و جسمی را برطرف سازد. والدین می توانند با اطلاعاتی كه از كتابهای درسی فرزند خود كسب كرده اند، در گردش ها و مسافرتها،در خانه و خیابان و به بهانه های مختلف باب مصاحبت با آنان را بگشایند و دانش فرزندانشان را عملاً در بیرون از كلاس تعمیم دهند. روشن است كه اگر این گفتگوها دو جانبه و دوستانه باشد،كودك را جذب خواهد كرد.
5- مراجعه به مدرسه و جویا شدن از وضعیت تحصیلی كودكان: مراجعه مداوم اولیاء به مدرسه و مشورت با معلمان و مربیان می تواند مشكل گشای بسیاری از مسائل باشد. همیشه باید به خاطر داشت كه معلم كودك شما، برای پیشرفت در كار خود،كه الزاماً به نفع فرزند شماست، همواره به همفكری شما نیازمند است(رستمی، 1390).
2-4-3- نظریه های عملكرد تحصیلی
گلشن فومنی (1382) مینویسد: به منظور تعریف افت تحصیلی، فرض كنیم هدف تمام دانشآموزانی كه در یك دروه تحصیلی ثبت نام میكنند، گذارندن موفقیت آمیز تمام پایههای آن دوره تحصیلی در مدت تعیین شده باشد، از این نظر «تكرار پایه تحصیلی» یك دوره و «ترك تحصیل» پیش از پایان دوره، هر دو افت و اتلاف به حساب میآیند، بدین قرار:
الف: تكرار پایه تحصیلی عبارتست از «تكرار یك كلاس برای دانشآموزانی كه در خلال یك سال تحصیلی در همان كلاس و پایهای كه در سال قبل بوده به تحصیل بپردازد و همان كاری را انجام دهد كه در سال گذشته نیز انجام داده است».
تكرار پایه تحصیلی، اتلاف آموزشی قلمداد میشود، زیرا آنانكه پایهای را تكرار میكنند از یك سو باعث كاهش ظرفیت ثبت نام در آن پایه تحصیلی شده و مانع پذیرش دیگران درآن دوره تحصیلی میشوند و از سوی دیگر موجب افزایش تعداد بیش از ظرفیت نظام آموزشی شده و هزینههای بیشتری را به نظام آموزشی و پرورشی تحمیل میكنند.
ب: ترك تحصیل نیز به طور كلی عبارتست از «وضع دانشآموزی كه پیش از پایان آخرین سال یك دوره آموزشی كه در آن ثبت نام كرده است، آن دوره را ترك گوید.» به این نوع ترك تحصیل كه پیش از پایان یك دوره مشخصی از تحصیل صورت میگیرد، ترك تحصیل زودرس میگویند.
ج: افت تحصیلی عبارتست از: وقوع ترك تحصیل زودرس وتكرار پایه تحصیلی در نظام آموزش و پرورش یك كشور (گلشن فومنی، 1382: 166).
منادی(1372) هم مینویسد: در زبان فارسی برای شكست تحصیلی، بیشتر، از كلمه افت تحصیلی استفاده میشود. طبق گفته آقای امینفر «كاربرد اصطلاح افت یا اتلاف در آموزش و پرورش از زبان اقتصاد دانان گرفته شده است و آموزش و پرورش را به صنعتی تشبیه میكنند كه بخشی از سرمایه و مولد اولیهای را كه باید به محصول نهایی تبدیل میشود، تلف نموده و نتیجه مطلوب و مورد انتظار را به بار نیاورده است» وی میافزاید «شاید این تشبیه چندان خوشایند نباشد و اصطلاح قصور در تحصیل یا واماندگی از تحصیل مطلوبتر باشد».
با توجه به اینكه واژه «افت تحصیلی» یا «اتلاف تحصیلی» به معنی هدر دادن تحصیل است. بیشتر جنبه اقتصادی مساله را مطرح میكند واژه «قصور در تحصیل» بیشتر متوجه دانشآموز شده و واژه «واماندگی از تحصیل» نیز با توجه به تعبیر روانشناسی آن (وامانده – عقب مانده) جنبه فردی پیدا میكند و باز دانشآموز را زیر سوال میبرد. خانم ایزامبرت ژاماتی معتقد است كه «شكست تحصیلی فقط در یك مؤسسه تحصیلی و بر اساس سطح از قبل تعیین شده مفهوم پیدا میكند» به دنبال این تعریف وی میافزایند «شاگرد شكست خورده كسی است كه نتوانسته است مطالبی را كه مؤسسهای در یك زمان خاص برای او سطوح كرده است كسب كند».
شاخصهایی كه برای شكست تحصیلی استفاده میشوند عبارتند از:
1- مردودی در یك پایه تحصیلی
2- عقب ماندگی تحصیلی در سطح دانش از قبل تعیین شده
3- عقب ماندگی تحصیلی در سطح سنی از قبل تعیین شده
4- ترك تحصیل قبل از اتمام پایان دوره تحصیل اجباری
با توجه به تعاریف عنوان شده و شاخص های مطرح شده میتوان شكست تحصیلی را مردودی و ترك تحصیل قلمداد كرد.(منادی، 1372، 56-55).
افت تحصیلی را به افت كمی و افت كیفی تقسیم میكنند. افت كمی عبارتست از درصد دانشآموزان یك دوره آموزشی كه به سبب مردود شدن با ترك تحصیل توانستهاند آن دروه را با موفقیت بگذرانند و منظور از افت تحصیلی كیفی، نارسایی در رسیدن به هدف های تعیین شده و یا عدم تحقیق بخشی از این هدف هاست. بنابراین تفاوت بین دانش و مهارت فارغ التحصیلان یك دوره آموزشی و هدف های تعیین شده برای این دوره، افت كیفی را نشان میدهد. معمولاً مشاهده میشود كه میزان ترك تحصیل كردهها و افرادی كه مردود میشوند در مقاطع تحصیلی راهنمایی و متوسطه در پسران بیشتر از دختران است و یكی از دلایل مهم آن میتوان این باشد كه دختران اوقات فراغت خود را بیشتر در خانه میگذرانند و فرصت و امكان سرگرمی در بیرون از منزل را كمتر از پسران دارند و بیشتر مطالعه میكنند (رستمی، 1390).
عوامل افت تحصیلی را بر دو نوع تقسیم نمودهاند:
به طور كلی میتوان تحقیقات موجود پیرامون شكست های تحصیلی را به سه قسمت تقسیم كرد:
1- «آنهایی كه خود دانشآموز را عامل اصلی شكست میدانند و در این رهگذر، معتقد به «عامل هوش» به عنوان عامل موفقیت و یا شكست دانشآموز میباشند. طبیعی است كه نظریه هوش بیشتر در حیطه روانشناسی است و تحقیقات مختلف نشان میدهد كه هنگامی كه عامل هوش ثابت نگهداشته میشود، بین گروه های مختلف اجتماعی، فرهنگی از نظر پیشرفت تحصیلی، اختلاف معنیداری وجود دارد، یعنی عامل هوش نمیتواند تعیین كننده باشد(منادی، 1372: 58).
به موجب توافق عمومی، هوش، ناشی از هر دو عوامل ژنتیكی و محیطی است. بخشی از هوش به ژنهایی كه فرد از والدین به ارث میبرد و بخشی دیگر به محیطی كه در آن رشد و زندگی میكند، مربوط میشود. هوش در مقابل دگرگونی های محیط حساس است و نسبت به آنها واكنش نشان میدهد پژوهش نشان داده است كه دامنه وسیعی از عوامل محیطی از جمله با تجربه قبلی و تعلیم و تربیت شخصی كه مورد آزمون قرار میگیرد. میزان آشنایی او با موضوع مندرج در آزمون، انگیزه اشتیاق به كسب نمره خوب، تسلط او به زبانی كه در آزمون به كار رفته است و موارد بسیاری دیگر میتواند در اجرای آزمونهای هوشی موثر واقع شود. پاولزوجین تیس دریافتهاند كه بهره هوشی تقریباً ارتباطی با موفقیت تحصیلی و اقتصادی ندارد. بدین ترتیب، تفاوت های هوشی در بین طبقات اجتماعی و گروههای خواه عمدتاً به دلیل فاكتورهای محیطی و یا ژنتیكی، به خوبی میتواند كم اهمیت تلقی شوند(رستمی، 1390).
خرید و دانلود آنی فایل