دسته : هنر و گرافیک
فرمت فایل : word
حجم فایل : 377 KB
تعداد صفحات : 189
بازدیدها : 285
برچسبها : دانلود پایان نامه پژوهش پروژه
مبلغ : 12000 تومان
خرید این فایلپایان نامه
رشته : نمایش – بازیگری
موضوع :
چگونگی شكل گیری كاراكتر «ژاكلین» در تئاتر «گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد!»
...
مقدمه ............................. 1
فصل اول :
1 –1 شناخت نویسنده ................. 5
1-2 بسترهای نمایشنامه ................ 9
1-3 تحلیل كلی نمایشنامه .............. 12
1-4 فضا و عناصر دراماتیك نمایشنامه .. 20
1-5 روابط و چگونگی ارتباط اشخاص نمایشنامه 26
فصل دوم :
2-1 تشریح نقش انتخابی بر اساس تیپ یا شخصیت 32
2-2 تشریح كلی و عام شخص............. 36
2-3 تشریح وضعیت جانبی نقش............ 39
2-4 تشریح وضعیت روحی / روانی نقش و پیچیدگی های آن 42
2-5 تشریح شرایط و موقعیتهای محیطی و غیر محیطی شخص بازی 45
فصل سوم :
الف : رفتار بیرونی ................. 51
ب : رفتار درونی.................... 52
ج : ریتم نمایش ..................... 53
فصل چهارم :
4-1 تشریح نظر و تحلیل كارگردان در بارة نقش 56
4-2 تشریح شیوه و مكتب انتخابی كارگردان در هدایت جمعی گروه و نوع
بازی بازیگران ..................... 63
4-3 نكته های مورد توافق و اختلاف بازیگر و كارگردان درباره نقش .......................... 69
4-4 تشریح و گزارش جلسات تمرین........ 72
فصل پنجم :
5-1 نتیجه گیری ...................... 76
-2 منابع و ماخذ.................... 78
...........................................................................
بدیهی است ، بازیگری انسانی ترین هنرهاست . از آن جهت كه همدم روح ، كالبد ، پدیده ها و جهان پیرامون آدمیاست ، به مكاشفه ای میماند كه جز با از میان بردن موانع بازدارنده و آزار دهنده موجود در كار انسان نمایشگر ، امكان بروز نخواهد یافت .
بازیگری فن مقابله آدمیبا خود است و یافتن یا ایجاد بهانه ای برای تسلط نقش بر بازیگر .
این پرسشی است كه هر بازیگر از خود در ابتدای كارش بر روی متن نمایشنامه و كاراكتری كه قرار است بازی كند ، میپرسد و با استفاده از دانش علمیو تجربی خود سعی میكند كه به آن پاسخ دهد . در واقع او برای شخصیت پردازی درست نیاز به دانش و تجربه تئائری دارد و در این میان تئوریهای موجود تئائر نقش ویژهای را ایفا میكند . احتمالاً تئوری از زمانیكه علم رو به پیشرفت گذاشته است اهمیت بیشتری پیدا كرده است و در واقع هر تئوری چكیده تجربیات و آموخته های یك یا چند نسل از پیشینیان است ، پس بایستی با تأمل و احترامیخاص با آنها برخورد كنیم . نكته دیگر اینكه ما بواسطه همین تئوریهاست كه میتوانیم به تجربیات جدید دست پیدا كنیم و همین تئوریها هستند كه اندوخته علمیما را تشكیل میدهند و گاهی اوقات نیز با توجه به شرایط بایستی حذف و تعدیل شوند .
بارها و بارها از كارگردانم شنیدم كه میگفت : بازیگر نباید نقش را بازی كند ، او ابزاری است در خدمت نقش ، پس بگذارید نقش شما را بازی كند . برای رسیدن به این نظریه و عمل كردن به آن دست به تجربه ای نو زدیم .
در این تجربه جدید برای رسیدن به شیوه اجرایی مورد نظر كارگران مجبور بودیم كه بعضی از تئوری ها را به شكلی تعدیل و یا حذف كنیم . این قضیه در ابتدا باعث بوجود آمدن اختلاف نظر بین اعضا گروه شد . زیرا عده ای بر این عقیده بودند كه ماحق نداریم در تئوریها دست ببریم و باید آنها را بطور كامل بپذیریم و بقیه عكس این نظر را داشتند ولی كارگران برای آنها این موضوع را توضیح داد و گفت : كه قصد ما نادیده گرفتن و زیر پا گذاشتن اصول نیست و مـا فقط میخواهیم تجربه ای جدیدی را به انجام برسانیم.
این شیوه اجرایی كه ما میخواستیم تجربه كنیم و این نحوه بازی گرفتن از بازیگران برای من بسیار جالب بود و با انگیزه بدست آوردن تجربه ای نو و گرانبها كار را شروع كردیم . در این شیوه كارگردان متذكر میشود كه ؛ برای جان بخشیدن به یك نقش و یك صحنه باید به اندازه كافی از قوه تخیل بهره مند باشید تا بتوانید مجذوب مشكلات و گرفتاریهای دنیای تخیلی نقش بشوید و نه درگیر گرفتاریهای حقیقی – واقعی دنیای بازیگری خودتان . اساس بازیگری باوراندن است .
در این راستا ، استانیسلاوسكی هم به شاگردانش یاد داد كه از « اگر سحر آمیز » استفاده كنند تا در فكر كردن و عمل كردن به كلمات ، موفقیت اجرای كامل نقش را كسب كنند و شرایط مفروض به همان مقدار « اگر » واقعی شود ، در دنیای خیالی صحنه بازیگر به آن چیزی تبدیل میشود كه نویسنده خواسته است . عاشق ، دوست ، دشمن ، والد ، بردار ، خواهر و …. باید طوری عمل كرد كه در صورت حقیقی بودن مسئله رفتار میكردیم . به عبارت دیگر ، موقع هنرپیشگی توجهمان را معطوف مشكلات نقش كنیم طوری كه اگر مشكلات خودمان بودند . عمل میكردیم و تمام نیروهایمان را صرف پیدا كردن راه حل میكردیم . اگر نتوانیم این اطمینان را در خود ایجاد كنیم ، انتظار نداشته باشیم كه تماشاچی این كار را بكند .
آلانازیمف (Alla Nazimova) ، بازیگر زن اوایل قرن بیستم كه به خاطر چگونگی برداشتش از شخصیتهای ایبسن معروفیت داشت ، میگفت : « اول ، آخر و همیشه، یك بازیگر باید قوه تخیل داشته باشد ، بدون قوه تخیل بهتر است كه یك واكسی باشد تا یك هنر پیشه » .
...
آثای نصرالله قادری عضو هیأت علمیدانشگاه هنر و عضو AICT است . او فارغ التحصیل سینما با گرایش كارگردانی و كارشناسی ارشد كارگردانی تئاتر است . از جمله آثار او میتوان كتابها ذیل را نام برد:
وقت پیچاپیچ – محرمانه ـ گلی برای هیوا ـ افسانه لیلیث – بمن دروغ بگو – زخمه بر زخم – مثل همیشه – زندگی در تئاتر – هرا – غم عشق – مؤخره بسوی دمشق – زخم كهنه قبیله من – اسفنكس – زن ، مذهب ، نسل آینده در آثار برگمن – فریادها و نجواهای دختر ترسا – حكایت باور نكردنی بردار شدن سنساره – آناتومیساختار درام.
وی همچنین كارهای زیادی را كارگردانی كرده است از آنجمله :
اسم شب – قابیل – فلق – اسفنكس – افسانه لیلیث – آخرین نوار كراپ – بازی تابلو – آخر شاپركها – محرمانه – یحیی – هرا – غم عشق –افسانه پدر – حدیث آصف زهر خورده از بهر آنكه راست كردار بود – آه ، مریم مقدس – سنساره – گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد – هنگامیكه آسمان شكافت .
همچنین چند فیلم ساخته به نامهای : شیخ اشراق – برادر ، برادر ـ نبض گل سرخ و تجربیاتی در بازیگری تئاتر دارد مانند : بامها و زیر بامها – آندروا – فلق – اسفنكس – افسانه لیلیث – آخرین نوار كراپ – قابیل – هدیه و یحیی – او بیش از صدها مقاله ، نقد تحقیق و پژوهش در مجلات سینمایی ، ادبی و تئاتری به رشته تحریر درآورده است .
آقای قادری در تمامیكارهایش یك تم ثابت با اشكال متفاوت ( از نظر موضوع ) در حال تكرار شدن است و آن این است كه این نویسنده معتقد است همه مردان بچه های بزرگی هستند كه ریش و سبیل در آورده اند و بچه زنان هستند و اگر مادر نباشد بچه ها سرگردان میشوند و منظر او به « زن» به عنوان بهترین خلقت و اسطوره مادر زایشی است كه ریشه در فرهنگ ایران زمین دارد . نكته بعدی اینكه همیشه در كارهای او ماه سرخ میدرخشد و بر این نكته تأكید دارد، ماه یا در صحنه قابل رؤیت است مثل هرا ، یا از آن صحبت میشود مثل بمن دروغ بگو ، مسئله ماه و نمایش آن در صحنه ریشه در اساطیر و افسانه های ایران دارد و همچنین تأثیری است كه كامو بر آقای قادری دارد .
نكته سوم اینكه : چه در نمایشنامه های فلسفی اش و چه در نمایشنامه های صاحب تز اجتماعی اش و چه در نمایشنامه های سیاسی اش عنصر اصلی تفكرش سیاست است . او همه چیز را سیاسی مطرح میكند پس باید به سیاست زمان حال ، دقت كرد چون او معتقد است كه اساساً هنری كه به زمان خودش پاسخ ندهد اصلاً به درد نمیخورد.
...
خرید و دانلود آنی فایل