دسته : هنر و گرافیک
فرمت فایل : word
حجم فایل : 12 KB
تعداد صفحات : 21
بازدیدها : 316
برچسبها : دانلود تحقیق پیشینه تحقیق
مبلغ : 3000 تومان
خرید این فایلتحقیق موسیقی ایران
حالا كه چنین می خواهید، بیائید راه را پایه به پایه تا آنجا بپیماییم كه پیمانه ای برگیریم و با آن به سنجش بنشینیم. پس، از موسیقی شروع می كنم كه، فارغ از ویژگی های بومی و محتوایی، نوایی یا نواهایی است كه به «شیوه ای» سازمان یافته و هر شیوه ای از سازمانیابی مختص تاریخ و هستی یك جامعه معین است، سازماندهی پویشی است كه از سطح درست و منطقی سازمان دادن شروع می شود و تا سطح هنر كه والاترین شیوه سازمانیابی است ارتقاء می یابد؛ درست همانند سازمان یافتن واژه ها در سخن كه از سطح دستور، یعنی درست سازمان دادن كلام می تواند آغاز شود و تا سطح شعر ارتقاء یابد و مسلم است كه حد و مرزی برای هنرمندانه سازمان دادن نیست و لاجرم برای این پویش پایانی پیدا نیست. هر زمان می توان، نواهایی را در سطح هر چه هنرمندانه تر سازمان داد. رجحانی وجود ندارد كه سازمان یابی نوا بر اساس مقیاس هفت تایی از مقیاس پنج تایی برتر است و یا اینكه یا اینكه گام، مقیاس مورد قبول غرب مناسب ترین مقیاس برای سازماندهی نوا در سراسر جهان است. اما اینكه كدام نوع موسیقی ما را بیشتر متأثر می كند ناشی از تفاوت در شیوه های سازمان یابی نوا نیست، بلكه به محتوای آن مربوط است… [معماری ایران و میزبان سراپا گوش هستند و موسیقی ایران ادامه می دهد] برخی محتوای موسیقی را انعكاسی از روح و روان آهنگساز می دانند و گروهی این محتوا را انعكاسی از تجربه های مشترك اجتماعی. من خود را به این نظریه نزدیك تر حس می كنم و تأثیر موسیقی را وابسته به تجره های مشترك افراد نمی دانم؛ افرادی كه در متن جامعه و فرهنگی معین زندگی می كنند. اگر بپذیریم كه محتوای موسیقی بیانگر چیزی هست و این محتوا انعكاسی از روح و روان آهنگساز می باشد، می توان پذیرفت كه مواجهه موسیقی دان با یك «موقعیت خاص» محتوای موسیقی را جان بخشیده است در چنین وضعیتی، حالت ذهنی بیان شده توسط شخص آهنگساز نتیجه مفاهیم و تجربیات خاص است، هر قدر شنونده بیشتر بتواند به عواطف منتقل شده سر و سامان دهد، بهتر می تواند به درك حالات آهنگساز نائل آید، این حالات ثمره تجربیات بی شماری است كه هنرمند دریافته، هماهنگشان كرده و در بافت وجودیش جایگزین كرده است. اما مطلبی كه می خواستم بگویم خود را بیشتر به آن وابسته می دانم در این است كه بپذیریم محتوای موسیقی انعكاسی است از تجربه های مشترك اجتماعی. به نظر من رابطه انسان و موسیقی، رابطه بین عین و ذهن نیست. به عبارت دیگر اساساً انسان غیر موسیقیایی وجود ندارد. و تفاوت های موسیقیایی بین انسان ها و جوامع در توان های موسیقیایی نهفته است. در برخی از فرهن ها احساسات عمداً درونی می شوند، اما این احساسات لزوماً از اشتیاق و شدت كمتری برخوردار نیستند. توان موسیقیایی به پیشرفت تكنیكی موسیقی و پیچیدگی آن بستگی ندارد، توان موسیقیایی به گستردگی موسیقی در میان اعضاء جامعه وابسته است. از نظر شنوندگان، نقش تأثیرگذاری موسیقی بسیار با اهمیتتر است تا پیچیدگی یا سادگی آن، چرا كه محتوای موسیقی از تجربه های مشترك اجتماعی، در متن فرهنگ نشأت گرفته است، در این تجربه ها تنها یك فرد شركت ندارد، بلكه گروه ها اجتماعی شركت دارند،
...